سلامت نیوز: آنچه ازدواج آسان نامیده میشود، در عمل و در زندگی واقعی تنها در دایره بسته شعار خلاصه میشود.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از جهان صنعت، معلوم نیست عبارت ازدواج آسان از چه زمانی و توسط چه کسی در ادبیات اجتماعی ایران رواج یافته است. قدر مسلم آن است که این مساله عبارت حدود مشخص و تثبیت شده ندارد و هر کسی از ظن خود آن را تفسیر میکند. به گواهی مدارک ثبت شده و اطلاعات مکتوب، ازدواج آسان از اوایل انقلاب مطرح شد. در آن هنگام به جوانان توصیه میشد که مانند ازدواج رهبران و چهرههای مذهبی که ازدواجی ساده، کمهزینه و بدون تشریفات بوده است، پیوند زناشویی برقرار کنند.
در عمل، آنچه ازدواج آسان نامیده میشد، در برخی مجموعههای خیریه و یا دانشگاهی اجرا شد. این ازدواجها عمدتا از طریق رسانهها و بالاخص صداوسیما پوشش خبری داده شد و طی آن گروهی از دختران و پسران در مراسم گروهی و بدون تشریفات خاص و حتی جشن عروسی، تشکیل خانواده دادند. سادگی این مراسم در برخی موارد چنان بود که حتی شام عروسی در ظرفهای یکبار مصرف به عروسها و دامادها داده میشد و هیچ یک از اعضای خانواده عروسها و دامادها به مراسم دعوت نشده بودند.
کمتر کسی باور میکند که با چنین مراسمی یک دختر و پسر به زیر یک سقف بروند و زندگ مشترک را از همان زمان شروع کنند. گزارشهایی که بعدا در نشریات و فضای مجازی منتشر شده نشان میدهد که دخترها و پسرها برای بهرهگیری از امتیازهای اینگونه ازدواجها، در چنین مراسمهایی شرکت میکنند و بعدا در محافل خانوادگی جشنهای جداگانهای برپا میکنند. در موضوع تشکیل زندگی، تهیه مایحتاج اولیه اسکان و زندگی مانند وسایل و لوازم، خانه و... حتی اگر با حداقلهای موجود تهیه شود باز هم آسان بودن ازدواج را با چالش مواجه میکند.
البته به این نکته مهم و ساده توجه کنید که امروزه- مانند دوران قاجار- امکان همخانه بودن عروس و داماد با پدر و مادر دختر یا پسر میسر نیست و اگر از نظر روانی عروس و داماد مشکلی با این موضوع نداشته باشند، که حتما دارند، باز هم امکانات زندگی حتی برای پدر و مادر عروس یا داماد آنقدر نیست که بتوانند پذیرای خانواده دیگری باشند به همین دلیل است که یک ازدواج آسان، حتما یک خانه کامل نیاز دارد که تهیه و تامین این خانه کامل چندان آسان نیست.
تا اینجا میتوان دریافت که آنچه ازدواج آسان نامیده میشود، در عمل و در زندگی واقعی تنها در دایره بسته شعار خلاصه میشود. به ویژه آن که پیشفرض یک ازدواج، تامین هزینههای روزمره زندگی است و این پیشفرض داشتن یک شغل پایدار با درآمد کافی را الزامی میکند. در این صورت بسیاری از جوانان و مخصوصا پسرانی که به هر دلیل شغل مناسب، پایدار و درآمد کافی ندارند، نمیتوانند تعهد ازدواج را بپذیرند.
البته روی کاغذ، ادعا کردن ساده و بیهزینه است. این ادعا هنگامی سادهتر است که به گذشته مربوط باشد. تقریبا تمامی مسوولان بعد از وقوع اظهار نظر میکنند و میگویند اگر چنین رفتار میکردند، این مشکلات پیش نمیآمد. جالب است که همین مقامات عمدتا تقصیر را متوجه دیگران میکنند و میگویند باید چنین و چنان میکردند که در ایران معمولا مقامات در پیشگیری از حادثه و همزمان با آن احساس مسوولیت نمیکنند و به میدان نمیآیند اما به محض عبور از مشکل و وارد شدن خسارتها و صدمهها به جامعه، بلافاصله همه در پشت تریبون قرار میگیرند و میگویند اگر به ما سپرده شده بود چه میکردیم. گاهی هم ادعا میکنند که همان موقع بهطور پنهانی پیام دادیم که اگر مساله به ما سپرده شود حل میکنیم، اما به ما اعتماد نکردند. همین مدعیان هنگام وقوع رویداد یا از قرار گرفتن در انظار عمومی پرهیز و یا سکوت میکنند حال اگر به ایشان تذکر داده شود که چرا همان موقع ادعایتان را مطرح نکردید، به داستان بافی روی میآورند.
علاوه بر این ادعا میشود که از عرف و باورهای جامعه در مورد حداقل زندگی میتوان عبور و زندگی را براساس حداقل امکانات بنا کرد. البته هیچ کس در مورد این حداقل امکانات توضیح نمیدهد و نمیگوید که چه چیزهایی شامل این حداقلها نمیشود اما قدر مسلم آن است که تهیه همین حداقلها، حتی با نرخ پیشین ارز هم چندان ارزان تمام نمیشود. به همین دلیل اگر کمی واقعنگری به خرج داده شود، میتوان به تحقیق دریافت که ازدواج آسان امری چندان واقعبینانه نیست اما اگر بهطور انتزاعی ازدواج را به سهولت برگزار کنیم آیا وقوع ازدواج آسان، لزوما پایداری آسان ازدواج را به همراه خواهد داشت؟ روشن است که ازدواج آسان با زندگی آسان تفاوت دارد و نمیتوان به دنبال یک ازدواج آسان، یک زندگی آسان را شروع کرد.
در اینباره برخی به زندگیهای پیشین جامعههای قبیلهای اشاره میکنند و میگویند که همانند آن دوران میتوان زندگی آسان را به دنبال ازدواج آسان بنا نهاد. اما ملزومات زندگی در دوران کهن با دوران جدید تفاوت دارد. این تفاوت حتی میان دهههای پیشین با سالهای اخیر نیز وجود دارد. جامعهشناسان میگویند که حتی میان دهههای مختلف زندگی بشری، تفاوت سبک زندگی وجود دارد. این تفاوت سبک زندگی ضرورتا به معنای تفاوت در نحوه و هزینههای زندگی خانوار است؛ هزینههایی که مستقیما بر پایداری زندگی تاثیر میگذارد و در صورتی که زندگی ناپایدار باشد، آنگاه آسان یا سخت بودن ازدواج دیگر معنای چندانی نخواهد داشت.
در عین حال مشکل ازدواج در کشور آسان یا سخت بودن ازدواج نیست. کسانی که ضرورت آسان شدن ازدواج را یادآوری و تاکید میکنند که اینگونه ازدواج میتواند مشکلات اجتماعی کشور را کاهش دهد. باید ابتدا پاسخ دهند که آیا شرایط آسان اداره زندگی و خانواده وجود دارد؟ آیا پسران جوان چه تحصیلکرده و چه غیر آن میتوانند درباره یافتن شغل مناسب و داشتن درآمد کافی مطمئن باشند؟ آیا فشارهای روانی و رواج افسردگی در جامعه پایداری و دوام زندگی در ایران را به مخاطره نینداخته و عمر زندگیهای مشترک را کوتاه نکرده است؟ آیا این نکات هم با توسل به آنچه ازدواج آسان خوانده شده، برطرف میشود.
نظر شما